چهار شمع
 
راز شب 14
نرم افزار - شعر - عـکس
 
 

 

 

  هار شمع به آرامی می سوختند و با  هم گفتگو می کردند.

 

محیط به قدری آرام بود که گفتگوی شمع ها شنیده می شد.

 

  اولین شمع می گفت من" دوستی" هستم اما هیچکس نمی تواند مرا شعله ور نگاه دارد و من ناگزیر خاموش خواهم شد.

شمع دوستی کم نور تر و کم نور ترشد وخاموش گشت.

 

شمع دوم می گفت من "ایمان"هستم اما سست می گردم و خیلی پایدار نیستم.

 

در همین زمان نسیمی آرام وزیدن گرفت و او را خاموش کرد .

 

   شمع سوم با اندوه شروع به صحبت کرد.

من "عشق" هستم ولی قدرت آن را ندارم که روشن بمانم مردم مرا کنار می گذارند و اهمیت مرا درک نمی کنند آنها حتی فراموش می کنند که به نزدیکان خود عشق بورزند.

 

و بی درنگ از سوختن باز ایستاد.

 

در همین لحظه کودکی وارد اتاق شد چشمش به شمع های خاموش افتاد و گفت : چرا شما نمی سوزید مگر قرار نبود تا انتها روشن بمانید.؟

 

و ناگهان به گریه افتاد .با گریه کردن کودک شمع چهارم شروع به صحبت کردو گفت:نگران نباش تا زمانی که شعله من خاموش نگردد شمع های دیگر را روشن خواهم کرد.من" امید"هستم.

 

  کودک با چشم هایی که از شادی می درخشید شمع امید را در دست گرفت و "دوستی"و "ایمان" و "عشق" را شعله ور ساخت.

 

شمع امیده زندگی شما هرگز خاموش نگردد تا همیشه آکنده از دوستی .ایمان و عشق باشید.

 

 

 

 

 http://image.2khati.com/data/media/347/beautiful-photos-of-the-spark-plugs-2.jpg

 

از وبلاگ  پاورقی  (دوست خوبم)



نظرات شما عزیزان:

هستی
ساعت11:29---1 مرداد 1391
ب هر حال ممنون میای

مونا
ساعت17:16---30 تير 1391
سلام من که بهت سر زدم عزیزم. آره اون منم مونا ابراهیمی.من هر کاری میکنم نمیتونم لینگت کنم عزیزمببین بوست کردم آشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هستی
ساعت17:14---30 تير 1391
سلام اها منظورت اینه ببخش اگه ناراحتت کردم قسمتی از وبلاگت بهم ریخته است نمی تونم بخونمش فک کنم مطلب قشنگی باشه

هستی
ساعت11:27---28 تير 1391
WoOoOoWچه وبلاگ قشنگی داری ب ما هم سری بزن اقا رضا

سارا
ساعت1:00---22 تير 1391
چه شب است يارب امشب كه ز پس سحر ندارد... من و باز آن دعاها كه يكي اثر ندارد... غلط است اين كه گويند دل به دل راه دارد... دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد
سلام،من لینکت میکنم به منم سر بزن ،ممنون میشم لینکم کنی



mona
ساعت13:08---21 تير 1391
تو لطف داری آهنگ قابلتو نداره.

yek dust
ساعت7:51---21 تير 1391
salam mer30 behem sar zadi ,ghashag bud,ishalah 3shame u ham hichvaght khamush nashe.

yek dust
ساعت7:48---21 تير 1391
در ساحل امن عقل بودم که جنون

یکدفعه مرا به داخل آب انداخت

فریاد زدم کمک! که یک مرتبه عشق

چون ماهی کوچکم به قلاب انداخت

عقلم نرسید و زود نفرین کردم

بر آنکه در آب و آنکه قلاب انداخت ...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, :: 1:13 :: توسط : رضا بوالحسنی

درباره وبلاگ
سلام به وبلاگه من خوش امدید لطفا ایمیلتون رو توی خبرنامه وبلاگم پبت کنید تا زمانی که آپ کردم بهتون خبر بدم و خواهشا توی نظر سنجی وبلاگم شرکت کنید . مرسی
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان راز شب 14 و آدرس raze-shabe14.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 504
بازدید کل : 57318
تعداد مطالب : 79
تعداد نظرات : 396
تعداد آنلاین : 1